استفاده از ماژول در هنرهای زیبا پرورش طولانی در میان فرهنگ های گوناگون است. در معماری کلاسیک باستان فرنگی ماژول به عنوان واحد استاندارد اندازه گیری برای proportioning عناصر ساختمان استفاده شده است. به طور معمول ماژول را به عنوان یک نیم قطر شفت پایین ستون کلاسیک تاسیس شد. تمام اجزای دیگر در نحو سیستم کلاسیک به عنوان کسر و یا چند که ابراز می شد. در ساخت و ساز سنتی ژاپنی, اندازه اتاق اغلب با ترکیب استاندارد برنجکمپین تشک و تاتامی نام تعيين شد; ابعاد استاندارد یک تشک حدود 3 فوت توسط 6 پا, که نسبت کلی شکل خمیده انسان تقریبی است. ماژول بنابراین نه تنها دستگاه متناسب برای استفاده با عناصر سه بعدی عمودی اما دو بعدی ابزار برنامه ریزی نیز می شود.
پیمانهای بودن به عنوان وسیله اندازه گیری ذاتی به انواع خاصی از ساختمان است. به عنوان مثال، جاییکه ثابت ابعاد آجر لزوما عملکرد ابعاد است که مضربی از واحد اصلی ساخت آجر است خود طبیعت مدولار. آجر اتصال به یکدیگر به شکل دیوار و سطوح نیز منعکس کننده تعریف دوم پیمانهای بودنتبدیل یعنی استفاده از واحد های استاندارد است که اتصال فیزیکی به یکدیگر به شکل ساخته های بزرگتر.
با ظهور مدرنیسم و تکنیک های پیشرفته ساخت و ساز در قرن بیستم این تعریف دوم تبدیل پیمانهای بودن ویژگی ترکیبی-نگرانی موضوعی در حق خود. مدرسه پارادايم، مدولار توسعه در 1950s میان دایره مجسمه سازان که مجسمه و ویژگی های معماری از واحدهای تکراری بازیگران در بتن ایجاد کنید. یک دهه بعد پیمانهای بودن مستقل هنری خود تبدیل شود، به عنوان چند مینیمالیستی مهم هنرمندان آن اتخاذ به عنوان موضوع اصلی خود را. توسعه مدل های تولید صنعتی و هدف تحقیق معماری پیشرفته ساختمان مدولار از همین سال.
پیمانهای بودن متوجه شدهفرصت است علاقه تجدید شده میان طرفداران ModulArt فرم هنر مدولار در که قطعات می توان جسمی رفته،، حذف و یا اضافه شده به. پس از چند آزمایش های جدا شده در ModulArt شروع در 1950s، [22] هنرمندان مختلف از 1990s تا به بررسی این شکل انعطاف پذیر و قابل تنظیم و co-creative هنر است. [
نظرات شما عزیزان:
kamran 
ساعت6:44---21 بهمن 1394
greetings from folkd. i too am intersted in this topic. please email me when you get a chance. thank you